استاد عبدالرحمن پیرانی «دبیرکلّ جماعت دعوت و اصلاح» در دیدار مجازی با مسؤولان و معاونتهای شعب و دفاتر اين تشكّل مدنی كه شامگاه چهارشنبه ٢٩ مردادماه برگزار شد، بر اهمّیّت مسألهی نخست جهان اسلام و آرمان آزادی فلسطین تأکید کرد.
متن بیانات استاد عبدالرحمن پیرانی «دبیرکلّ جماعت دعوت و اصلاح» به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله والصّلاة والسّلام علی رسول الله وعلی آله وأصحابه ومن والاه
السّلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
برادران و خواهران ایمانیام؛ عرایضی را در یک مقدّمه و سه موضوع به استحضار میرسانم.
توفیق برقراری ارتباط صمیمانه با خواهران گرانقدر و برادران ارجمندم بسیار ارزشمند و مسرّتبخش است؛ بویژه در شرایطی که شیوع ویروس کرونا موجب دردها و رنجها و مشکلات فراوان شده و بر شیوه و کیفیت زندگی انسانها و روابطشان تغییرات مختلفی را تحمیل کرده است و به فرموده قرآن مجید و از زبان جنّها که فرمود: «وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا» طبعاً ما نمیدانیم مأموریّت این ویروس چیست؟ تاکنون تعداد قابل توجّهی از هموطنان، آشنایان و نزدیکان و عزیزانمان به رحمت ایزدی پیوستهاند برای تمامی آنان از پیشگاه خداوند بزرگ رحمت و مغفرت و برای بازماندگان و بستگان صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت میداریم.
گرچه مرگ سنّت و قانونی الهی و حکمتی ربّانی و جاری در حیات و در حدّ ذات خود رویدادی عبرتآمیز و حرکتآفرین و حیاتبخش است؛ امّا مرگ غریبانه و منهای حضور بستگان و عیادت نزدیکان بویژه خادمان مردم، پزشکان و کادر درمان، فرهنگسازان عالمان و متفکّران و آزادیخواهان بسی مایهی تألّم و تأثّر است.
متأسّفانه در شرایطی که جامعه بشری بویژه دنیای اسلام با چالشها و دشواریهای مختلفی مواجه است و از هر زمانی بیشتر به وداد و وفاق نیاز دارد، شاهد اقدام عهدشکنانه امارات متّحدهی عربی در عادّیسازی روابط با رژیم غاصب اسرائیل و به فراموشی سپردن مسألهی نخست جهان اسلام؛ آرمان آزادی فلسطین و سرزمینهای اشغالی و قدس شریف هستیم.
موضوع اوّل:
موضوع نخستی که یاد آوری آن را لازم میدانم؛ تأکید بر اهمّیّت و جایگاه واقعبینی است.
برادران و خواهران گرامیم؛ شما نیک میدانید که واقعبینی و اهتمام به واقعیتهای موجود یکی از ویژگیهای اصلی و محوری دین مبین اسلام است «وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا»
دین مبین اسلام همواره به حقیقت وجود و واقعیت حیات و تفاوت در تواناییها و استعدادها اهتمام جدّی نموده است: «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا»
فقه اسلامی در طول تاریخ گرانقدر خود اهتمام به واقعیتهای حاکم بر جامعهی بشری و پاسخ به نیازهای زمان و مکان را به عنوان رسالت خود تعریف نموده است.کما اینکه امام ابن قیّم در این خصوص و تحت عنوان فقه واقع فرموده: مفتی و حاکم برای فتوا و حکم دادن به دو نوع فهم نیاز دارند؛ «النّوع الاوّل: فهم الواقع والفقه فیه والنوع الثّاني فهم الواجب في الواقع» یعنی ایجاد وفاق میان نصّ شرعی الهی کتاب و سنّت منوط به فهم درست واقعیتهای حاکم بر جامعه و فهم پیام دین است. درواقع وظیفه حاکم و فقیه فهم و درک درست پیام و هدایت دین در پرتو اقتضائات و نیازهای موجود و شرایط حاکم میباشد.
قرآن برای معالجه واقعیتهای حاکم بر زندگی مردم و اصلاح آن آمده است. علما تحت عناوین مختلف: فقه واقع، فقه نوازل و فقه حوادث از آن یاد کردهاند.
پس رسالت دین مبین اسلام این است که با شرایط موجود و ظرف زمان و مکان و اشخاص حکیمانه تعامل نماید و با تبیین هدایت ربانی ارتباط اهل ایمان با وحی الهی را برقرار و حفظ نماید. حتی برخی از علما و ائمه بزرگوار و اندیشمند مانند امام ابوحنیفه و امام شافعی رحمهم الله از فقه افتراضی و ایجاد آمادگی برای تعامل با بلایا و حوادثی که احتمال وقوعشان متصوّر است ولی هنوز اتّفاق نیفتاده، جلوتر از فقه واقع و یا واقعبینی، از آیندهپژوهی سخن گفتهاند که در عصر ما به موضوعی مهم تبدیل شده است و برخی از مراکز استراتژیک در کشورهای پیشرفته بدان میپردازند.
لذا انتظار میرود اهل ایمان بویژه فرزندان بیداری اسلامی و حرکتهای پیشرو و دعوتگر بجای دلواپسی و به عزای گذشته نشستن و توقّف زمان و تحوّلات را آرزو نمودن، با طیب خاطر تحولات، تغییرات و پدیدار شدن اوضاع جدید را تحمّل نموده و با بهترین شیوهی ممکن و با واقعبینی لازم و فهم صحیح زمان و شرایط پیشرو از ظرفیتها و امکانات موجود و تکنولوژی روز استفاده لازم ببرند و فعّالانه و کنشگرانه عامل موفّقیّت و سهیم در برونرفت از مشکلات بوده، وظیفه و رسالت خود را نسبت به خانواده، جماعت و جامعه به خوبی ادا نمایند.
بدین مناسبت یاداوری میشود که لازم است فعّالیّتهای جماعت و ادارهی جلسات و اسرهها را با بهرهگیری از فنّاوری جدید و بصورت غیرحضوری، انجام بگیرد. نظر به اینکه جماعت در اطراف و اکناف سرزمین پهناور کشور محبوبمان حضور دارد و اجتماع فیزیکی و حضوری علیرغم تمامی اثرات مثبتش مستلزم صرف هزینههای مادی و معنوی است لذا حکمت اقتضا میکند جلسات غیر حضوری که در آن توفیر وقت و تقلیل هزینهها و تیسیر اجتماع و کثرت مستفیدین وجود دارد استقبال کنیم.
بنابراین ضرورت دارد تمامی جلسات و اجتماعات را با شور و شوق لازم برگزار کنیم و إنشاءالله پویایی و سرزندگی اعضا را تقویت و حفظ نمائیم.
موضوع دوّم:
دوّمین موضوعی که اشاره به آن را ضروری میدانم؛ ارتقای کیفیت روابط اهل ایمان است.
برادران و خواهران گرانقدرم؛ شما نیک میدانید که یکی از وظایف دین مبین اسلام ایجاد، تصحیح و هدایت روابط تشکیل دهندهی حیات انسان و معنابخشی به زندگی او است تا به جایگاهی که شایسته او است ارتقا یابد.
نخست: رابطه انسان با خالق و پروردگارش که در عبودیت و بندگی ترجمه میشود. بدین معنا که باید تمامی اقوال، افعال و رفتار انسان مؤمن، مخلصانه و در چارچوب قواعد شرع و به اصطلاح استاندارد انجام پذیرد و از حدود الهی تجاوز نکند. زیرا خداوند تنها عمل صالح را میپذیرد. عملی که هم صادقانه انجام پذیرد و هم منطبق با قوانین و مقصد شرع صورت گیرد.
و خداوند بزرگ به انسان مؤمن فرمان داده تا تمامی جوانب زندگیاش را با قواعد دین تطبیق دهد: «اُدْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً» صلح با خدا و کسب رضوان الهی و در این سیاق فکر، اندیشه و عقیده، اقوال و اعمال و منش و پویش، همگی ظرف هستند و انسان مظروف؛ لذا ضرورت دارد اهل ایمان خود را در دایرهی ظرف دین قرار داده و تلاش نماید تمامی فعّالیّتها و کنشهای خود را با میزان شرع تنظیم نماید که فرمان « اُدْخُلُوا» دعوت اهل ایمان به التزام و تمسّک همه جانبه به نسبت دین و شرع مقدّس است.
دوّم: رابطه با هستی است که در محور آبادانی و عمران تسخیر معنی میشود. «ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ مِن بَعْدِهِمْ لِنَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ»(یونس: ١٤) سپس شما را پس از آنان (قرنها و سرنشینانی که هلاک شدهاند) و اکنون نیستند در زمین جانشین ساختیم تا بنگریم چگونه عمل میکنید
خداوند بزرگ اسباب تحقّق این مأموریّت مهمّ، موقّت و زودگذر و لوازم آن را مهیّا فرموده است بدین صورت که از یکسو هستی را مسخّر انسان ساخته است: «وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ»(جاثیه:١٣) «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» و از دگر سو به انسان توانایی آموختن علم و دانش و قدرت شناخت هستی و قوانین و سنّتهای حاکم بر آن و تشخیص خیر و شر و ثروتها و ذخائر و معادن و راههای استخراج آنها و بهرهگیری از فرصتهای ارزشمند و امکان استفاده از آنها را ارزانی داشته است پس نباید در این محور کوتاهی بکند و نقشی در آبادانی و پیشرفت و رفاه انسانها ایفا نکند که خلاف مأموریّت و مسؤولیّتش میباشد و زیبا فرمود مرحوم صادق رافعی: «إنْ لَمْ تَزِدْ عَلَی الأرْضِ فَأنْتَ زائدٌ عَلَیها.»
سوّم: رابطه با دیگران که در تعاون بَر بِرّ و تقوا و خیرخواهی و عدالتورزی و قیام به قسط و احسان محقّق میشود. «وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» و «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا»
طبیعی است نوعدوستی، خیرخواهی، عدالتورزی و قیام به قسط موجبات امنیّت و آرامش و رشد و تعالی بلاد و عباد را در پی خواهد داشت و به زندگی معنا میبخشد و در این رابطه سخن حکیمانهای میفرماید: العلم قبله و الرفق معه و الصبر بعده. نوعدوستی، عدالتورزی و خدمت به دیگران لازم است عالمانه، آگاهانه و با رفق و نرمی و شکیبایی صورت پذیرد.
چهارمین رابطه با حیات و زندگی که در ابتلا و امتحان و نقشآفرینی انسان در میدان خیر و خدای ناخواسته احیاناً شرّ خلاصه میشود که دایره و میدان این رابطه عبارت است از: مسؤولیّت فرد به نسبت خود و خانواده، و به نسبت جمع و جامعهای که در آن زیست میکند.
خداوند بزرگ در رابطه با حیات دنیا چند میزان را مورد تاکید قرار داده است که لازم است مورد توجه قرار گیرند:
١.إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ. (اعراف: ١٢٨)
٢.وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّـهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ (انفال: ١٢٦)
٣.إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا (حج: ٣٨)
٤.هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا (فتح: ٢٨)
اینها موازین کلّی حاکم بر حیات انسانی است که میتواند راهگشا و هدایتگر باشد.
پنجمین و آخرین رابطه؛ رابطه با آخرت است که در مسؤولیّتپذیری و آمادگی جهت پاسخگویی و دریافت نتیجه اعمال خلاصه میشود: «فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ» و «وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا» به هیبت و ترسی که این آیه ایجاد میکند توجّه فرمایید: «وَقِفُوهُمْ ۖ إِنَّهُم مسؤولونَ» (صافات: ٢٤)
در واقع وجود آخرت و رستاخیز تعدیلکننده و تنظیم کنندهی حیات دنیا است و دنیای بدون قیامت ناقص و ناتمام و غیر عادلانه است.
موضوع سوّم:
سوّمین موضوعی مایلم به عرض برسانم، اعتماد به نفس فردی و جمعی است.
علما اعتماد به نفس را به باور و ایمان به نسبت تواناییها و ظرفیتها و امکانات برای تحقّق اهداف و برنامهها و استراتژیها معنا نمودهاند.
در واقع اعتماد به نفس یعنی احترام انسان نسبت به خودش و آنچه در اختیار و تملک اوست. قدردانی و قدرشناسی است.
اعتماد به نفس مفتاح و کلید موفّقیتها و مهمترین ویژگی و عامل تأثیرگذار در زندگی فرد و جمع است. اعتماد به نفس عامل اساسی مسؤولیّتپذیری و تعاون و مثبتاندیشی و همیاری است لذا رهبران و مسؤولان بیش از دیگران به اعتماد به نفس و مثبتاندیشی نیاز دارند و باید آنرا حفظ و تقویت بکنند.
طبعاً اعتماد به نفس امری اکتسابی و در نتیجهی فعّالیّتها و کنشهای مثبت اجتماعی ایجاد و تقویت میشود.
اعتماد به نفس نوعی امنیت درونی و آرامش روانی انسان را تأمین میکند و بر میزان موفّقیّت بکارگیری امکانات و تواناییها و شکیبایی در مواجهه با مشکلات و ناملایمات و نگرانیها میافزاید.
اعتماد به نفس انسان را نقدپذیر میسازد و به او قدرت و شجاعت پذیرش نتیجهی کار را میدهد و در نهایت قدردان نعمتها و امکاناتی است که خداوند بزرگ به او اعطا فرموده است.
قطعاً جمعی که دارای برنامه و اهداف و استراتژی تبیین شده هستند، اصولاً از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار می-باشند. زیرا آگاهانه و علی بصیرة و با برنامه حرکت میکند.
در اینجا شایسته است یادآوری نمایم که الحمدلله جماعت پس از کنگرهی پنجم این دوره موفّق به انتصاب مسؤولان محترم شعب و دفاتر و نیز معاونتها و نهادهای مرکزی و تعیین اهداف و استراتژیها و آئیننامهها شده و مقدّمات استمرار فعّالیتهای جماعت در سراسر کشور -إنشاءالله- با جدّیت و پویایی و خستگیناپذیری بیش از پیش مهیّا شده است.
لذا انتظار میرود برادران و خواهران بزرگوار فراتر از برخی ناملایمات و دلتنگیهای ایّام کرونا ظاهر شوند و با اعتماد به نفس فردی و تقویت اعتماد به نفس جمعی به پیشبرد برنامه و تحقّق اهداف و حفظ پویایی و تقویت روح جمعی و برادری و معنویت و انسجام کمک کنند.
در پایان لازم میدانم نظر مسؤولان محترم و تمامی اعضای مکرّم و عزیز جماعت را به یک موضوع مهمّ جلب نمایم و آن اینکه برخی از اعضای محترم جماعت در مقاطعی از سر دلسوزی و یا اصلاح و تحریک همّت و... امّا در واقع نوعی تخریب و تضعیف اراده و اعتماد فردی و جمعی و انکار موفّقیّتها گاهی با واژهها و ادبیات کلّی میپردازند و با ادبیاتی منفی و دلسرد کننده و برباددهندهی اعتماد مثلاً ما موفّق عمل نکردهایم، این معاونت اصلاً کار خود را انجام نداده است، مطلقاً این بخش تاثیر نداشته و... در صورتی که جماعت همواره و بویژه در شرایط کنونی بیش از پیش به مبدأ و منطق مثبتاندیشی و اعتماد به نفس فردی و جمعی نیاز داریم لذا نباید اجازه دهیم دوستانی دلسوز ولی ناآگاه جمع و جماعت را تضعیف و زمینههای سستی و رخوت و دلسردی در اعضا را فراهم نمایند و به نشر و اشاعه فرهنگ یأس و ناامیدی و منفینگری بپردازند. متأسّفانه این نوع ادبیات تا حدودی در جماعت مشاهده میشود که جا دارد مسؤولان محترم با درایت و حکمت خویش آنرا به اعتماد به نفس و مثبتاندیشی تبدیل نمایند.
لازم به ذکر است در جماعت بستر و فضا جهت نقد و نصح در تمامی ارکان و نهادهای جماعت بعنوان امری ضروری و لازم مهیّا بوده و از آن استقبال میشود. امّا آنچه مایهی نگرانی است تخریب کیان جماعت و تضعیف اراده و همّت اعضای جماعت است.
امّا کجا و کی انسانهای مردّد و بیثبات و ضعیف و مأیوس میتوانند شاهد و الگوی دیگران و «موقّع عن ربّ العالمین» باشند.
ما باید از دیگران حمایت و همّت را در آنان زنده نگه داریم و در آنان روح امید بدمیم نه خود نیازمند دلجویی و حمایت دیگران باشیم.
به فرمودهی مولانا:
ای رستخیز ناگهان
و ای رحمت بیانتها
ای آتش افروخته
در بیشه اندیشهها
امروز خندان آمدی
مفتاح زندان آمدی
بر مستمندان آمدی
چون بخشش و فضل خدا
سربلند و سرافراز و پیروز باشید.
نظرات